نهيليست ها هم براي خود عالمي دارند!
چند روزي مي شد كه از همه ي تكراري ها خسته بودم و در پي آن كه كمي فكر و ذهنم را در گير مسئله اي سخت سوال بر انگيز كنم تا بخش اعظمي از فكرم را در بر گيرد و شايد به اين بهانه فكر نكنم ،به چيزهايي كه قبلا فكر مي كردم و گه گاهي هم درهمان احوالات فكر كردن فيلمي ببينم و تفريحي كنم وبه اين ترتيب يك ميانه رويِ منطقي باشم. و حداقل اين طور نباشم كه فقط و فقط فكر كنم و اندر احوالات فلسفي و منطق هاي پيچيده گم شوم و حتي نفهمم اطرافم چه مي گذرد و چنان مغرور و غير قابل تحمل شوم كه افكار بقيه را به شدت رد كنم و خود را سند ارجح هوش و استعداد و قدرت فكري بدانم ، و يا بر عكس فقط و فقط فيلم ببنيم و در اين رستوران آن رستوران به سر ببرم و شبيه اين جوانك هاي پوپوليست ، اين يكي و بعد آن يكي را به دوستي بر گزينم و خلاصه باز غير قابل تحمل شوم! البته من دقيق نمي فهمم كه فرق اين دو گروه چيست چون هر دو به يك چيز مي رسند و آن دين برگزيده ي نهيليست است. (البته پايان كار اين گروه ها را كمي افراطي تمام كردم .)
خب...داشتم مي گفتم ، و اين طور شد كه ياسي در قضيه ي نا تماميت كورت مدرن و عرفان چيني و سرخپوستي و فلسفه ي افلاطوني مانند دميوژ و نظريه ي گشتاري و جهان منبسط شده و نظريه ي پانيتزن و حتي گوشه اي از فلسفه هاي فوق ديني مانند تسلسل محال ، غوطه ور شد و از هر گوشه به چيزكي دست برد زد . تا آن كه سادنلي(SUDENLY) متوجه شدم اين مغز مفلوك بد جور در گير جزئيات شده است و كم كم به تضادهاي عجيبي دست يافته! و اين شد كه همه ي نقطه هاي آغازين را جمع و جور كردم و نقطه ي تازه اي را در افكارم گشودم و همه چيز را از نقطه ي تاريخي آن شروع كردم كه گرچه قبلا هم دستي در تاريخ داشتم اما كم بود و اكنون در حال خواندن زندگي "كلئوپاترا" هستم! و البته قابل ذكر است كه شروع از موضع تاريخي اين مزيت را دارد كه همه ي ابعاد مسئله را در بر مي گيرد. به خصوص اگر نويسنده اش كمي با هوش و اهل فن باشد مسئله را بيش از حدود تاريخي اش باز مي كند. و ياسي را مسلط بر سنت هاي ايران ساساني (ساده ترين مسئله) و ميراث طبقاتي،تاريخي، اخلاق مسحيت و زهد غير ديني وساير اراجيف ديگر مي كندو تا بعد از آن برسم به فلسفه و علوم ِ عالي!
شايد فردا ها ديديد ياسيِ خرقه پوش در ميان عوام، آرام و سبك بال قدم مي زند و به اين ترتيب شما مفتخر به ديدن ياسي مي شويد ...به شما تبريك مي گويم!!
تحت الخط: در پست قبل گفته بودم كه اين پست را حول " وجود خدا" مي چرخانم ..اما ديدم من به اندازه ي كافي مي لنگم و اگر اين افكارِ معيوب را اينجا بنويسم ممکن است شما هم دردتان بيايد، و اين شد كه اجتناب ورزيدم!! پايان....نخته